معنی جنجال و سروصدا
حل جدول
بلوا، همهمه، آشوب
سروصدا
های و هوی
هیاهوی، قیل وقال
قال
جنجال
شلوغ و مرافعه و داد و بیداد.
فرهنگ فارسی هوشیار
جنجال، هیاهو، فریاد
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ عوامانه
شلوغ و مرافعه و داد و بیداد را گویند و اشخاص تند را نیز گویند که مدام داد و فریاد راه می اندازند مثلا گویند سید جنجال رسید و جنجال راه انداخت و یا جنجال بلند شد.
لغت نامه دهخدا
هو و جنجال. [هََ / هُو وُ ج َ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) هیاهو. سر و صدا. جار و جنجال.
فرهنگ عمید
آشوب و ازدحام،
فریاد و همهمه، شوروغوغا،
فارسی به انگلیسی
Ballyhoo, Commotion, Discord, Horseplay, Hullabaloo, Hurly-Burly, Noise, Noisiness
فارسی به ایتالیایی
فارسی به عربی
انفجار، اهتمام، صخب، ضوضاء
معادل ابجد
454